ماجرای کتاب داستان دو شهر اثر چارلز دیکنز، در لندن و پاریس، قبل و در طول انقلاب فرانسه رخ میدهد. این رمان با فروش 200 میلیون نسخه در جهان، پرفروشترین کتاب تکجلدی انگلیسی زبان دنیا و یکی از مشهورترین رمانها در ادبیات داستانی جهان محسوب میشود.
چارلز دیکنز، یکی از برجستهترین رماننویسان انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. توانایی او در داستانسرایی و خلق شخصیتهای متعدد و به یادماندنی از خصوصیاتی است که او را از دیگر نویسندگان معاصر خویش، متمایز میساخت، مطمئناً کتابخوانان شخصیتهای آفریده دیکنز همچون؛ الیور تویست، فاگین و یا خانم هاویشام را از خاطر نمیبرند. دیکنز در طول زندگی خویش، محبوبیت جهانی بسیاری کسب کرده است. از آثارش میتوان دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور تویست و... را نام برد.
دغدغههای دیکنز، برگرفته از طعم سخت کودکیاش
چارلز دیکنز در عصر ویکتوریا - قرن نوزدهم انگلیس که اوج انقلاب صنعتی در بریتانیا بود- زندگی میکرد. در آن زمان فردگرایی در دنیای مدرن سبب شده بود ثروتمندان، مشکلاتی که دیکنز از آنها مینوشت را نبینند. اما او که شرایط اقتصادی و اجتماعی طبقه کارگر را لمس کرده بود، برای نوشتن آثار خود از این تجربیات شخصی استفاده میکرد.
چارلز دیکنز وقتی از نظر مالی پیشرفت کرد، کودکی سخت خود را فراموش نکرد. بلکه همین کودکی و کار در کارخانه و دیدن زندگی سخت کارگران باعث شد او نوشتن از درد طبقهی کارگر را جزو وظایف خود بداند.
او سعی میکرد در خلق داستانهایش مسائل جدی و آسیبزای اجتماعی را در بستری داستانی که برای مخاطب جذاب و پرکشش است مطرح کند. شخصیتهای داستانهای دیکنز همواره واقعی و آرمانگرا هستند و از دل جامعه بیرون آمدهاند. آنها درگیر مشکلاتی بیشماری میشوند اما در پایان اکثر آثار او، نمادهای خیر بر شر پیروز میشوند.
چارلز دیکنز علاوه بر نوشتن، فعالیتهای اجتماعی زیادی داشت. او سالها در زمینهی تاسیس خانهای برای زنان آسیب دیده، بهبود وضع مدارس ژنده پوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأعام تلاش کرد. و در دهه شصت میلادی با شیوع وبا ، در مجلهاش مقالههایی چاپ کرد تا توجهها را به رسیدگی به بهداشت عمومی جلب کند.
معرفی کتاب داستان دو شهر، پرفروشترین کتاب تکجلدی
با فروش 200 میلیون نسخه در دنیا و عنوانپرفروشترین کتابهای تکجلدی جهان در تمام دورانها داستان دو شهر مشهورترین آثار انگلیسی به حساب میآید.
دیکنز در سال 1859 داستان دو شهر (A Tale of Two Cities) را برای اولین بار در نشریهی خودش منتشر کرد. این داستان فضایی غمانگیز و تاریک دارد که نشان دهندهی دگرگونیهای احوال روحی نویسنده در زمان نگارش داستان است. دورانی که دیکنز از همسرش جدا شده بود و قضاوت افکار عمومی برای این کار غیرمعمول، روی او تاثیر زیادی داشت.
داستان دو شهر داستان دختری به نام «لوسی» است که در جریان انقلاب فرانسه درجستوجوی پدر خود، او را در اتاق زیر شیروانی و در شرایط اسفناکی در پاریس پیدا میکند و با او به انگلستان میرود. «لوسی» با زندانی سیاسی به نام «چارلز دارنی» که یک نجیبزادهی فرانسوی است، آشنا میشود. «لوسی» به کمک وکیل مدافع متبحر چارلز به نام «سیدنی کارتن» برای آزادی او تلاش میکنند. در مسیر آزادی «چارلز» و بازگشت او به فرانسه، قصه داستان دو شهر ادامه پیدا میکند.
این داستان در سه بخش کتاب اول: زندگی دوباره، کتاب دوم: ریسمان طلایی و کتاب سوم: مسیر طوفان نوشته شده است.
داستان دوشهر در قالب فیلم
داستان دو شهر پس از انتشار به سرعت توجه کارگردانهای زیادی را به خود جلب کرد و این داستان از زمان سینما صامت تا به امروز سوژهی فیلمهای زیادی بوده است. اولین اقتباس از این فیلم به سال 1911 برمیگردد که ویلیام جی هامفری آن را در قالب یک فیلم صامت مقابل دوربین برد. پنج سال بعد فرانک لوید نسخه صامت دیگری براساس این فیلم ساخت که باعث شهرت بیشتر این داستان شد. در سال 1935 جک کانوی فیلم بلندی ساخت که موضوع فیلم بر اساس داستان دو شهر دیکنز بود و در آن رونالد کولمن ایفای نقش کرد. و در دهه 50 میلادی یک سریال تلویزیونی با اقتباس از این داستان ساخته و نمایش داده شد تا داستان دیکنز شهرت جهانی پیدا کند.
” بهترین روزگار و بدترین ایام بود. دوران عقل و زمان جهل بود. روزگار اعتقاد و عصر بیباوری بود. موسم نور و ایام ظلمت بود. بهار امید بود و زمستان ناامیدی. همه چیز در پیش روی گسترده بود و چیزی در پیش روی نبود، همه به سوی بهشت میشتافتیم و همه در جهت عکس ره میسپردیم ــ الغرض، آن دوره چنان به عصر حاضر شبیه بود که بعضی مقامات جنجالی آن، اصرار داشتند در اینکه مردم باید این وضع را، خوب یا بد، در سلسله مراتب قیاسات، فقط با درجه عالی بپذیرند.
پادشاهی درشت آرواره و ملکهای زشتروی بر اریکه سلطنت انگلستان تکیه داشتند: پادشاهی درشت آرواره و ملکهای زیباروی بر اورنگ شاهی فرانسه نشسته بودند و در هر دو کشور، در نظر امنای قوم از روز روشنتر بود که این وضع جاودانه است. “